شوک چیست؟

شوک چیست؟ 

وقتی قلبی از کار می ایستد و جریان حیاتی خون را به سایر اجزاء بدن نمی رساند مرگ اتفاق می افتد.در این  هنگام است که شوک به کار می آید. دستگاهی که زندگی را در بسیاری از موارد به انسان بازگردانده است. 

اما گاهی اوقات بعد از بازگشت علائم حیاتی،انسان به خلسه ای فرو می رود که جایگشتش نیست. 

شوک امسال به جشنواره تئاتر استانی بسیار خوب وارد شد.شوکی که نفس را جای بازگرداندن در سینه ها کشت.تئاتر گلپنگ ضمن تبریک به گروههای انتخابی تسلیتی عمیق نثار روح مُرده نفس تئاتر استان اعلام می دارد. 

من هنوز مانده ام که ما چه زیبا شخصیتها را خورد می کنیم.برای ما زشت است که دربان تئاتر شهر را در کنار علی رضایی ببینیم. برای ما زشت است که فلان آقا برنامه ریز هنر نمایش در این استان باشد اما خود خواب خاکستری ببیند.برای ما زجرآور است که نگاهها  به این هنر ابزاری  و متفاوت باشد. و برای ما ناراحت کننده است که انجمن نمایش در این استان فقط نقش سمبلیک را داشته باشد. برای ما گران است وقتی گران سنگ میمریم.آقایان اگر نمی توانید شوکی به این تئاتر وارد کنید لاقل دست برمرگ  نفسی نبرید. 

هرچه که می خواهم به یاد این بیت از صالح سنگبر نیفتم بازهم نمیشود که می گفت: 

نمره بیستن همه سربه نیست شُوکه           نمره صفر خوشو وا بیست شُوکه 

به امید آن روز که در تلاطم نگاهی خاک آلود نشویم......

[جشنواره تئاتراستانی

تئاتر گلپنگ امسال با نمایش سالی که دندان کرم خورده طعم گِل میگیرد در جشنواره حضور پیدا کرده است.

سال گذشته از عدالت نوشتیم اما مثل اینکه معنای عدالت را بد تفسیر کرده ایم.امسال هم به دنبال همین واژه به جشنواره خواهیم رفت.

امید است روزی رسد که به معنای واحدی از عدالت رسیم.

داستان پاره شدن قلب هایمان

به نام او که آدمها و مرزها را درجه بندی نکرد

قبل از شروع کلامم با خط درشت بنویسم که من نه سیاسی ام و نه با سیاست هم خانه. من فقط یک هنرمندم و بس...

اما اگر جایی قرار بر پایمال گشتن حقی از دل این استان باشد تا جان در قلم دارم باید فدا کنم.

بر هیچ کس در ایران پوشیده نیست که هرمزگان دیار هزاره هاست.سرزمین که موج و نخل و شرجی که در کنار هم به عشق بازی با همسایه دیرینه شان یعنی دریا می پردازند.

اینجا مردمان  یک روز اگر با صدای دریا همگام نشوند آنروز برایشان تاریک است.

و این دریا سرمایه ای ملی است در دل استانی که همیشه به ایرانی بودن خود بالیده است.اگر کمی دقت کنید از هرمز و قشم صدای امام قلی خان را می شنوید...

سالهاست که دریا دار شدن بزرگترین آرزو برای بسیاری گشته است و همیشه تلاشی داشته اند تا بیابند پشت دریا شهر برای قایقی که در خشکی بی دریای خود ساخته اند به آب بیاندازند

آقایان مگر میشود به این راحتی در جایی که سخن از دریاست به حذف نام جاسک و گاوبندی از هرمزگان تن داد؟مگر می شود به زور جایی را به دریا وصل کرد؟ مگر می شود با تغییر مرزی یا حتی نامی هویت و تاریخ به ملت ها داد؟


چرا اگر هرمزگان را جزئی از ایران عزیزمان نمیدانید می شود. اگر به قول شما حفاظت از مرزهایی آبی را به دو استان ضعیف سپرده اید می شود.اگر فراموش کرده اید که اینجا سرزمین شهید  رئیسی و شهید دانشمند و ذاکری و رایکا ست می شود.

نه این بار دیگر کوتاه نمی آیم که  بار دیگر داستان تلخ  معدن  فاریاب بر سرمان بیایید.این بار دیگر هنرمندان ما،ورزشکارن ما، و از همه مهمتر استاندار بومی وشجاع ما کوتاه نخواهیم آمد.

همه باهم آقای سردار خواستار غذر خواهی شما از همه مردم هرمزگان هستیم 

پسته لال

چند پسته لال مانده است  

    آنها که لب گشوده اند خورده شدند 

                         آنها که لال ماندند،می شکنند  

                    دندان ساز راست میگفت،پسته لال سکوت دندان شکن است 

 

                                                                                                                حسین پناهی

قلم

      من با نوشتن جهان را تغییر می‌دهم. همین که می‌نویسم، جهان تغییر می‌یابد.

                                               

                                                     هانریش بل

شیوای نیمه شب

اولین بار بود که مرد بوی تعفن قوچ را با خود  یکی استشمام میکرد....  

هرچه که میکرد نمی توانست بو را از خود دور کند 

آن بو احساس مستی را به او انتقال میداد 

مشتعل میشد از شراب. به مانند قوچ از شاشش .......

صبح بخیر زندگی...........................یگدنز ریخب حبص

نمایش در قرون وسطا

با ظهور مذهب مسیح و سقوط امپراتوری روم  وتسلط کلیسا نمایش ممنوع شد.این دوره را قرون وسطا می نامند ودر این دوران بود که تاریکی ورکود فرهنگی در اروپا آغاز شد. در اروپای غربی فرهنگ رو به خاموشی رفت و مذهب و اقتدار کلیسا حاکم بر جامعه بود.فعالیت های فرهنگی با اجازه کلیسا صورت می گرفت و تنها مکان آموزش دیرها و صومعه ها بود.نمایش در این دوران فقط می بایست در خدمت کلیسا و مذهب می بود.   

 

 

 

بیانه تئاتر گلپنگ بعد از بیست ودومین جشنواره تئاتر استانی

بگذار هر چه نمی خواهیم بگویند  

 

بگذار هر چه نمی خواهند بگوییم

باران که بیاید...

کاری از چترها ساخته نیست.   

 

ما اتفاقی هستیم که افتاده ایم.... 

فقط همین وکمی هم سکوت....

جشنواره 22

آغاز بیست ودومین جشنواره تئاتر استانی در میناب 

این جشنواره مهمترین رویداد و اتفاق تئاتری در استان می باشد که جا دارد بیشتر مورد توجه مسئولین امر قرار گیرد 

در این دوره پنج گروه از شهرستان های بندرعباس،میناب،رودان،بندرلنگه در بخش مسابقه حضور دارند ودو گروه از هرمز و جاسک هم در بخش جنبی شرکت دارند.                                                                                                                        که بچه های جاسک متاسفانه انصراف دادند و در کنار دیگر هنرمندان نیستند.                           تئاتر گلپنگ هم با کاریادگاری برخاکستر پروانه هابه قلم مجتبی سلیمی و کارگردانی حسین غلامشاهی در جشنواره حضور دارند.به امید قضاوت عادلانه در این دوره به پای اجرا ها نشسته ایم.